شاخه ای گل را اسیر دست طوفان دیده ای؟ کودک گم کرده مادر در خیابان دیده ای ؟
باغبانی که تمام حاصل اش آفت زده یا گل پژمرده ای را در گلستان دیده ای؟
نیمه شبها شاهد صد بار مردن بوده ای ؟ خواب و بیداری بگو حال پریشان دیده ای؟
شاهد مرگ تمام آرزوها بوده ای ؟ مادری را در عزای طفل بیجان دیده ای؟
با نقاب خنده بر صورت نشستی انجمن ؟ در میان خنده ها چشمان گریان دیده ای؟
خیس دلتنگی شدی درلحظه های بیکسی؟ بلبلی بی آشیان را در زمستان دیده ای ؟
حال من صدها برابر بدتر از این گفته هاست مثل من سنگ صبوری را به دوران دیده ای؟
نظرات شما عزیزان:
|